کد مطلب:33021
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:25
آيا زمان ، آغازي داشته و حادث است ، يا آن را آغازي نيست و قديم است؟ اگر زمان قديم باشد ، آيا موجب نفي خدا نمي شود؟
براي يافتن مقداري معيّن از پاسخ ، توجّه به حقيقت زمان ضروري است . زمان ، همچنان كه در فلسفه تحقيق شده است ، عبارت از حركت است ، و حركت لازمه مادّه و موجودات مادّي است ؛ يعني مسافتي را كه مادّه از مبدأ حركت تا مقصد حركت مي پيمايد ، زمان آن حركت گويند . به همين لحاظ ، زمان موجودي « منصرم الوجود » است ؛ يعني كيفيّت وجودش به گونه اي است كه ذاتش با حدوث و فنا همراه است ؛ مانند فاصله زماني ميان مادّه اوّليّه يك سيب تا هنگامي كه به شكل سيبي كامل درآيد . مسافت در اين جا لزوماً به معناي مسافت مكاني نيست ، بلكه فاصله ميان ابتدا و انتهاي حركت در يك مقوله از مقولات نُه گانه فلسفي است .
بر اين اساس ، اوّلاً ، روشن است كه فرض قديم بودن زمان ، فرضي اشتباه است ؛ زيرا حدوث ( =ايجاد ) و انصرام ( =از ميان رفتن ) در حقيقت زمان نهفته است . ثانياً ، به شمار انواع و افراد حركت در عالم مادّه ، زمان وجود دارد . ولي براي نظم يافتن امور انسانها ، مدّت زمان حركت زمين به دور خود ، و مدّت زمان حركت زمين به دور خورشيد در تقويم شمسي ، و مدّت زمان حركت ماه به دور خورشيد در تقويم قمري ، مبناي محاسبه زمان قرار گرفته است .
ثالثاً ، اگر ثابت شود كه موجودات مادّي در هستي خويش به خداوند نيازمندند ، اين نيز ناگزير ثابت مي شود كه زمان در وجودش به خداوند نيازمند است ؛ زيرا زمان نيز يكي از پديده هاي هستي و مادّي است .
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.